عدهای معتقدند که تبصرهی 2 ماده 49 قانون مجازات اسلامی، نقض کنندهی خود مادهisnaی قانونی است زیرا تنبیه بدنی کودکان متخلف را مجاز دانسته و به نوعی دست بزرگسالان را در اعمال خشونت بر کودکان باز گذاشته است؛ با این حال برخی از صاحبنظران نیز بر این عقیدهاند که این قانون به هیچ عنوان مجوزی برای اعمال خشونت نیست و به معنی تنبیه جزئی برای جلوگیری از رفتار ناشایست کودک است.
بر اساس نتایج یک پژوهش اجتماعی، خشونت علیه کودکان در بین تمامی طبقات جامعه کم و بیش رواج دارد و مجموع میزان خشونت مادران، به طور متوسط اندکی بیش از خشونتی است که پدران علیه کودکان اعمال میکنند؛ در این میان، سهم خشونت عاطفی و بیتوجهی بیشتر از سهم خشونت جسمانی است. همچنین نتایج این تحقیق نشان میدهد که سهم پدران از خشونت جسمانی شدید مثل کتک زدن تا حدودی بیشتر از سهم مادران است.
در همین زمینه و برای تبیین نگاه اسلام به نحوهی تربیت کودکان و حق پدر و مادر در تنبیه کودکان برای جلوگیری از رفتار ناشایست آنها و همچنین حق کودک به عنوان یک انسان که باید شخصیتش مورد توجه قرار گیرد، نظرات چند تن از آیات عظام را جویا شده و پرسیده است:
«طبق ماده 49 قانون مجازات اسلامی، اطفال نابالغ از مسوولیت کیفری مبرا هستند یعنی مورد تنبیه و مجازات قرار نمیگیرند و طبق تبصره 2 همین ماده هرگاه برای تربیت اطفال بزهکار تنبیه بدنی آنان ضرورت پیدا کند تنبیه بایستی به میزان و مصلحت باشد. طبق نظر برخی از صاحبنظران حقوقی این ماده قانونی اعمال خشونت بر کودک را مجاز دانسته است. با توجه به آنکه دین مبین اسلام همواره بر رفتار محبتآمیز با کودکان تاکید دارد و فرزندان را امانتهایی نزد والدین توصیف کرده است، نظر حضرتعالی درخصوص اعمال تنبیه بدنی کودکان چیست و آیا اعمال تنبیه بدنی، شخصیت انسانی کودکان را زیر سوال نمیبرند؟ همچنین بفرمایید تنبیه کودکان به میزان و مصلحت در شرع چه مفهومی دارد؟»
پاسخ آیتالله العظمی مکارم شیرازی:
«باسمه تعالی، تنبیه بدنی کودکان در عصر و زمان ما عوارض و پیامدهای نامطلوبی دارد و لذا حتیالامکان باید از آن صرفنظر کرد و از طرق دیگر، نظیر تشویقها یا محرومیت از برخی امکانات و مسافرتها و تفریحات با آنها برخورد کرد.»
پاسخ آیتالله العظمی صانعی:
«بسمه تعالی، جواب سوال علاوه بر روشن بودنش از خود سوال هم معلوم میباشد؛ چون هیچ شرع و قانونی چه رسد به شرع مقدس اسلام که دینی الهی است، آزار انسانها چه رسد به کودکان مظلوم و بیپناه آن هم در محیط بسته خانه را اجازه نداده و نمیدهد و عقل و نقل و همه علما و فقها اجمالا آن را حرام و معصیت و گناه و ظلم و ایذاء میدانند و ناگفته نماند که به حکم اطلاق ادله حرمت ظلم و اذیت فرقی بین ایذاء جسمی و روحی نمیباشد و هر دوی آنها حرام است و مرتکبش به علاوه از ضمان و لزوم جبران خسارت و ضرر وارده به کودک همانند ضرر به دیگران مستحق تعزیر هم میباشد. پس آزار کودکان از طرف والدین جایز نبوده و نیست و کودکآزاری از طرف آنها در شرع مقدس حرام و معصیت میباشد بلکه عمده و غالب انواعش - اگر نگوییم همهاش - از معاصی کبیره است.
این بود بیان حکم کلی مساله اما راجع به رفع معضل مفروض در سوال راهکار جلوگیری از آن مانند راهکار جلوگیری از ظلم به دیگران در اسلام پیشبینی شده و بر همگان مخصوصا دولتمردان قانونگذاری و اجرا، تشکیل محاکم جلوگیری از ایذاء و به فریاد چنان مظلومان بیپناه رسیدن واجب شرعی و عقلی است بلکه بر آنها بهعلاوه از تکلیف یک حق هم میباشد چون هر مظلومی بر حکومت حق رفع ظلم از خودش دارد و حکومت باید جلوی هرگونه ایذاء و اذیت را گرفته و عدالت را اجرا نماید و مساله حمایت قاعدتا همان حضانت و سرپرستی و تربیت کودک و حفظ بدن و روح و جان او میباشد که به پدر و مادر واجب شده است آری در راستای ادب و تربیت کودکان از طرف آنها تنها زدن حداکثر تا پنج ضربه و یا شش ضربه نه زیادتر آن هم با انحصار راه تربیت به آن و در مسیر جلوگیری از فساد اخلاقی و ارتکاب کارهای ناشایست و به شرط این که ضربه به طور سخت و موجب زخم شدن و یا تغییر رنگ پوست نباشد اجازه داده شده و ناگفته نماند با آنکه امروز تربیت اولاد و رشد استعدادهای آنان، خود رشته بسیار با اهمیت و دارای علما و متخصصین میباشد نیاز به تنبیه بدنی - که معمولا مانع از تربیت و رشد استعدادهاست - بسیار نادر بوده و هست و بر همه قدرتهای تبلیغی و فرهنگی است که راههای احسن تربیت و ادب و فرهنگ را تبلیغ نموده تا طبعا پدران و مادران مهربان و همه مربیان از آن راهها استفاده کنند و راه کودکآزاری مسدود گردد و باید همگان را به سیره رسول گرامی اسلام (ص) در جلوگیری از تربیت و ادب در هنگام غضب و خشم متوجه ساخته تا ادب و تربیت همراه با عاطفه و حاکمیت عقل و علم و خرد انجام گیرد؛ چرا که حالت خشم و غضب در هنگام تربیت و ادب همه جهات عقلانی و انسانی تربیت را مستور نموده و پرده حجاب سخت و آهنینی بر روی همه آنها قرار میدهد که نعوذبالله منه امید است که با فرهنگسازی هرچه بیشتر و اصلاح در قوانین حمایت از کودکان و بررسی مجدد قوانین مجازات و تعزیرها با توجه به شرایط اجتماعی، زمانها و مکانها در جهت پیشگیری از پدیدهی کودکآزاری دیگر شاهد این پدیدهی شوم نباشیم.»
پاسخ آیتالله العظمی موسوی اردبیلی:
«باسمه تعالی، تنبیه بدنی مناسب کودکان در بزهکاری با شخصیت آنها منافات ندارد بلکه موجب ساختن شخصیت آنان میشود و به همین جهت است که باید با صلاحدید حاکم شرع باشد تا در میزان و مقدار آن افراط و تفریط نباشد.»
پاسخ آیتالله العظمی صافی گلپایگانی:
«بسمالله الرحمن الرحیم، تأدیب فرزندان بر پدر لازم است لکن در حدودی که شارع مقدس اجازه داده و دستور شرع به اتفاق همه مراجع تقلید دامت برکاتهم این است که تنبیه باید به نحوی باشد که موجب دیه نشود.»
پاسخ آیتالله العظمی نوری همدانی:
«بسمه تعالی، بعد از سلام
در فرض سوال آنچه را که اسلام در موارد خاص خودش تجویز فرموده تأدیب است و با شرایط آن انجام میگیرد و خشونت به حساب نمیآید بلکه یک نوع برنامهی بازدارنده است که واقعا در جهت اصلاح امر طفل میباشد و لذا آن را کاملا محدود کرده است که از آن نباید تجاوز بکنند.»